Vous souhaitez réagir à ce message ? Créez un compte en quelques clics ou connectez-vous pour continuer.


Aux amoureux de l'Afghanistan.
 
AccueilAccueil  PortailPortail  RechercherRechercher  Dernières imagesDernières images  S'enregistrerS'enregistrer  Connexion  
Le Deal du moment :
Cdiscount : -30€ dès 300€ ...
Voir le deal

 

 Qham

Aller en bas 
AuteurMessage
Golestan
Membre Extra
Golestan


Nombre de messages : 13648
Localisation : Herat Afghanistan
Date d'inscription : 10/12/2004

Qham Empty
MessageSujet: Qham   Qham Icon_minitimeJeu 13 Déc - 17:15

گفته‌ بودم چو بيايي غم دل با تو بگويم
چه بگويم كه غم از دل برود چون تو بيايي


نيست شوقی که زبان باز کنم، از چه بخوانم؟
من که منفور زمانم، چه بخوانم‌ چه نخوانم

چه بگويم سخن از شهد، که زهر است به کامم
وای از مشت ستمگر که بکوبيده دهانم

نيست غمخوار مرا در همه دنيا که بنازم
چه بگريم، چه بخندم، چه بميرم، چه بمانم

من و اين کنج اسارت، غم ناکامی و حسرت
که عبث زاده‌ام و مهر ببايد به دهانم

دانم ای دل که بهاران بود و موسم عشرت
من پربسته چه سازم که پريدن نتوانم

گرچه ديری است خموشم، نرود نغمه ز يادم
زان که هر لحظه به نجوا سخن از دل برهانم

ياد آن روز گرامی که قفس را بشکافم
سر برون آرم از اين عزلت و مستانه بخوانم

من نه آن بيد ضعيفم که ز هر باد بلرزم
دخت افغانم و برجاست که دايم به فغانم
Revenir en haut Aller en bas
Golestan
Membre Extra
Golestan


Nombre de messages : 13648
Localisation : Herat Afghanistan
Date d'inscription : 10/12/2004

Qham Empty
MessageSujet: Re: Qham   Qham Icon_minitimeVen 5 Juin - 21:42

آزار مكن قفل دلم واشدني نيست
تنديس تمناي تو پيدا شدني نيست
گنجينهِ لطف تو بزرگ است بزرگ است
درپيكرهِ كوچك من جاشدني نيست
راه كه فرا روست دو{ تا } خط موازي است
يعني كه حديث من وتو ما شدني نيست
توصيف مكن ازخط و خالم مفريبم
پروانهِ پرسوخته زيبا شدني نيست
بي خود مده اميد بلندم به بهاران
سروي كه كمربُر{ شده } بالا شدني نيست
شايد تو مسيحا شده اي ليك مزن دم
دردي كه دلم راست، مداوا شدني نيست
كمرنگ ترين واژهِ ديوان حياتم
درخط كج و ريز كه خوانا شدني نيست
بگذار كه ناخوانده و بيگانه بميرد
اين واژاه ِ نفرين شده معنا شدني نيست
Revenir en haut Aller en bas
Golestan
Membre Extra
Golestan


Nombre de messages : 13648
Localisation : Herat Afghanistan
Date d'inscription : 10/12/2004

Qham Empty
MessageSujet: Re: Qham   Qham Icon_minitimeVen 17 Juil - 17:44

ز دستم بر نمي‌خيزد كه يك دم بي تو بنشينم

بجز رويت نمي‌خواهم كه روي هيچ كس بينم

من اول روز دانستم كه با شيرين در افتادم

كه چون فرهاد بايد شست دست از جان شيرينم

تو را من دوست مي‌دارم خلاف هر كه در عالم

اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دينم

و گر شمشير برگيري سپر پيشت بيندازم

كه بي شمشير خود كشتي به ساعدهاي سيمينم

برآي اي صبح مشتاقان اگر نزديك روز آمد

كه بگرفت اين شب يلدا ملال از ماه و پروينم

ز اول هستي آوردم قفاي نيستي خوردم

كنون اميد بخشايش همي ‌دارم كه مسكينم

دلي چون شمع مي‌بايد كه بر جانم ببخشايد

كه جز وي كس نمي‌بينم كه مي‌سوزد به بالينم

تو همچون گل ز خنديدن لبت با هم نمي‌آيد

روا داري كه من بلبل چو بوتيمار بنشينم

رقيب انگشت مي‌خايد كه سعدي چشم بر هم نه

مترس اي باغبان از گل كه مي‌بينم نمي‌چينم
Revenir en haut Aller en bas
Golestan
Membre Extra
Golestan


Nombre de messages : 13648
Localisation : Herat Afghanistan
Date d'inscription : 10/12/2004

Qham Empty
MessageSujet: Re: Qham   Qham Icon_minitimeMer 18 Nov - 22:03

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید

معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید

گر صورت بی‌صورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید

ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید

آن خانه لطیفست نشان‌هاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید

یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید

با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
Revenir en haut Aller en bas
Golestan
Membre Extra
Golestan


Nombre de messages : 13648
Localisation : Herat Afghanistan
Date d'inscription : 10/12/2004

Qham Empty
MessageSujet: Re: Qham   Qham Icon_minitimeVen 22 Oct - 17:05

اینکه خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است
گر چه جز تلخی از ایام ندید هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آنهمه گفتار امروز سائل فاتحه و یاسین است
دوستان به که ز وی یاد کنند دل بی دوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست سنگ بر سینه بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد هر که را چشم حقیقت بین است
هر که باشی و زهر جا برسی آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد چو بدین نقطه رسد مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آن کس که در این محنت‌گاه خاطری را سبب تسکین است
Revenir en haut Aller en bas
Contenu sponsorisé





Qham Empty
MessageSujet: Re: Qham   Qham Icon_minitime

Revenir en haut Aller en bas
 
Qham
Revenir en haut 
Page 1 sur 1

Permission de ce forum:Vous ne pouvez pas répondre aux sujets dans ce forum
 :: Divers :: انجمن فارسی-
Sauter vers: